این وبلاگ قراره یک رادیوی مجازی باشه برای ارائه ی نوشته های ارزشمند شما در قالب فایل های صوتی، تا بازم بتونیم حال و هوای شیرین وبلاگستان رو بچشیم ، میخوایم با صدامون ثبت کنیم، صدای من، صدای شما، صدای همه کسایی که عضوی از این خانواده ی دوست داشتنی اند. به جمع ما خوش اومدید.
برای اینکه هاله ی مهربانی دور خودمان بسازیم لازم نیست حتما مثل پیرمردها و پیرزن های ساده و ملیحی که سریال ها توی ذهنت خواهند ساخت و خیلی مهربانند ، یک دستمان تسبیح باشد و توی خیابان حال همه را بپرسیم و کلاهمان را برای همه برداریم و الزاما تمام نمازهایمان را توی مسجد بخوانیم و هروقت هر کس پول خواست اگر خودمان نداشتیم هم به او قرض بدهیم و بشویم مهربان و لوتی و جان! [...]
یک روزهایی بود نقطه ضعف پیداکردن آدم ها گاو نر میخواست و مرد کهن! حالا ولی قضیه برعکس شده ، همه مان وا داده ایم یک نقطه ضعف داریم آن هم صفحه روشن گوشیمان است که اگر هر چندلحظه یکبار چشممان به جمال آقازاده روشن نشود بر اثر سوء تغذیه ی روحی روده کوچیکه ، بزرگه را درجا قورت میدهد ![...]
خیلی صبح بود حتی خیلی بیشتر تابستان! خیلی که میگویم یعنی هر دو به
ماکزیمم مقدارشان رسیده بودند ، تابش تیر توی تابستان ترسناک ترین تاریخ
را رقم میزد! آن طرف خیابان را دید میزدم! با خودم بلند بلند فکر میکردم "
صد دانه تاکسی،[...]
همیشه
وقتی به آنجای قرآن می رسم که می فرماید شما بی عقل ها که تا خبر دختردار
شدن تان به گوش تان می رسید صورت تان از خشم و غضب، سیاه می شد (نحل/58)
فکر می کنم خدا خیلی عصبانی شده [...]
خدا گفت: خاک! . دانه گفت خانه من است، میبویم و مینوشم و ریشه میزنم، جوانه میزنم،می رویم، خانه می شوم برای پرندگان، سایه می شوم برای زمینیان، و قایق می شوم برای دریانوردان، سبز می شوم و بزرگ می شوم تا خود ِ آفتاب. خاک نباشد منم نیستم، خاک همه چیز ِ من است[...]
خوب که به آدمهای اطرافمان و جنس روابط
دوستگونهای که با آنها داریم فکر کنیم تهش میرسیم به اینکه یکی میخواهد
پایه درس خواندنش بشوی، یکی فقط مواقع غم و غصه که سنگ صبور لازم است [...]